دار
م از تو مینویسم، که نگی دوست ندارم
حتی که با یه نگاهت ،زیرورو شد روزگارم
من تموم قصه هام، قصه ی توست
اگه غمگینه ،اون از غصه توست
هی میخواستم که بگم، که بدونی هالمو
اما ترس و دلهوره، خط میزد خیالمو
وقتی که شب میرسه،آسمون سیا میشه
غمو غصه تو دلم قد یه دنیا میشه
وقتی که دستای تو،خونمون در میزنه
من از پشت دیوار،از خوشی پرپر میزنهدل
وقتی که دستای من، گرمی دستی می خواد
وقتی یه لحظه خوشی، به سراغم نمیاد
به تنه خفته من، تو میتونی جون بدی
به رگهای خشک من، قطره قطره خون بدی
هر چی شعر عاشقونست، من برای تو نوشتم
تو جهنم میسوزم،اما میگم تو بهشتم
اگه عاشقونه گفتم،عشق تو باعثشه